حسین همتی فر آمریکا با کانال پاناما به ابرقدرت بدل شد؛ آنجا که دو اقیانوس را به هم دوخت و جهان را از میان آبها به زنجیر کشید. اکنون، برای حفظ قدرت در حال لغزش، بار دیگر به همان نقطه بازگشته؛ به همان گلوگاه، آبراه کوچک اما حیاتی. تمرکز بر ونزوئلا بیدلیل نیست؛ کشوری که نهتنها نفت دارد، بلکه دروازهی ورود به آمریکای لاتین است.
در این میان، چین و روسیه با گامهایی آرام و پیوسته، در حال گسترش نفوذ در آمریکای لاتیناند؛ با سرمایهگذاری، حضور، وعدهی شراکت برابر.
در همین فضا، اهدای جایزهی صلح نوبل به ماریا کورینا ماچادو، چهرهی شاخص اپوزیسیون ونزوئلا، تنها تقدیری شخصی نیست؛ پیامیست سیاسی، برای آنکه به جهانیان گفته شود مردم ونزوئلا با دولت خود قهراند و توجه افکار عمومی به سوی مخالفان مادورو جلب شود. پیامی که میتواند زمینهساز مشروعیتبخشی به مداخلات نظامی آینده آمریکا باشد.
اما آمریکا با دکترین مونرو در سال ۱۸۲۳ به مردم آمریکای لاتین فهماند که دست بالا را دارد؛ آنجا که نیمکرهی غربی را حیاط خلوت خود خواند، نه میدان بازی ملتها. همین دکترین، خاطرات استعمار را زنده نگه داشت و فاصلهای ساخت که هنوز تلفن مادورو را بر تماس واشنگتن بیصدا نگه میدارد؛ سکوتی سنگین که از دل تاریخ برمیخیزد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com